«محمد بنا» این روزها روی ابرها سیرمی کند. سرمربی موفق تیم ملی کشتی فرنگی ایران که از سوی فیلا بعنوان مربی برتر سال ۲۰۱۱ برگزیده شده است، این افتخار را حاصل رشد کشتی فرنگی کشورمان در سالهای اخیرمی داند.

«بنا» که کلا آدم جالبی است، در گفت و گویی متفاوت با خبرنگار ورزشی جهان شرکت کرده که متن صحبت های او را می خوانید:

عاشق ناصر حجازی

همیشه دوست داشتم که یک دروازه بان موفق مثل ناصر حجازی شوم و تا روزی هم که ایشان زنده بود علاقه ام به شخصیت وی حفظ شد اما دست سرنوشت مرا به کشتی کشاند و از این بابت پشیمان نیستم چون حالا که فکر می کنم، می بینم از اول برای این کار ساخته شده بودم.

علیه کفاشیان حرفی نزدم

یک روز درباره آقای کفاشیان و فوتبال اظهار نظر کردم اما حرف های من آنگونه که باید، منتشر نشد و این برداشت بوجود آمد که من علیه فوتبال و آقای کفاشیان موضع گرفته ام در صورتیکه هدف من چیز دیگری بود.

از آقای کفاشیان و فدراسیون فوتبال هم تشکر می کنم چون بعد از کسب عنوان برترین مربی جهان آنها به من تبریک گفتند.

همیشه زود می رسم

وقتی کشتی را شروع کردم خیلی زود مدارج پیشرفت را طی نمودم و در همان روزهای جوانی به افتخارات بزرگی رسیدم؛ در عالم مربیگری هم خیلی زود به اهدافم نزدیک شدم و کلا از اینکه زود برسم خوشم می آید.

بلد نیستم فیلم بازی کنم

هر بار که تهدید به کناره گیری از تیم ملی کردم جدی بود و آدمی نیستم که فیلم بازی کنم.

حتی در دفعه آخر رفتم که رفتم اما آقایان صنعتکاران و اولیا در خانه ما آمدند و خواستند که برگردم و حتی آقای افشارزاده تماس گرفت.

شک ندارم که صهیونیست ها توطعه می چینند

طی سالهای اخیر کشتی فرنگی ایران جهش قابل توجهی داشته است ؛ به شکلی که تیم های مدعی در این رشته احساس خطر کرده اند و بنده شک ندارم که صهیونیستها و برخی رقبای ما توطعه چینی می کنند تا جلوی پیشرفت ما را بگیرند و برای آنها کاری هم ندارد که در مسابقات بچه های ما را در قرعه کشی برابر اسراییلی ها قرار دهند.



۱۰خانه در شمیران!

آدم سخت و پیچیده ای نیستم اما معتقدم که اگر می خواهی موفق شوی باید برخلاف جهت آب شنا کنی و من این کار را انجام می دهم.

ممکن است گاهی اوقات غیر قابل پیش بینی باشم اما اهل سیاسی بازی نیستم که اگر بودم شاید الان ۱۰تا خانه در شمیران داشتم.

پاتوق ندارم

رفیق بازی نمی کنم و پاتوقی هم ندارم؛ خانه اصلی من اردوی تیم ملی است و در دیگر اوقات هم در منزل و در کنار مادرم هستم.

بعضی اوقات دوستان محبت دارند و مرا به مجالس مختلف دعوت می کنند اما چون همه تمرکزم روی کشتی است جایی نمی روم و حتی در روزهای برگزاری اردوی تیم ملی در همان خانه کشتی می خوابم.

سکوت سوریان عجیب نیست

حمید سوریان همه فکر خود را روی بازگشت مقتدرانه گذاشته است و بزودی تمرینات خود در کنار دیگر ملی پوشان را آغاز می کند.

سکوت این روزهای حمید عجیب نیست چون او کلا آدم ساکتی است و روی کارش تمرکز می کند.

آنها خودشان مقصر بودند

توطئه نه؛در ماجرای دوپینگ علی اکبری و قربانی مقصر خود آنها بودند که به حرف نا مشاوران گوش دادند اما این سوال هم مطرح است که چه کسی از داخل ایران به وادا درباره آنها اطلاعات داد؟!

قصد دارم در اردوی بعدی از هردو نفر آنها استفاده کنم و اینگونه نیست که نسبت به آنها بی توجه باشیم.

بعد از المپیک؛ خداحافظ !

موفقیت در المپیک سقف آرزوهای من است و بعد از آن از تیم ملی جدا می شوم اما از کشتی نمی روم و قصد دارم با تاسیس یک مدرسه کشتی در جبهه ای دیگر به کشورم خدمت کنم.

متاسفانه کارکردن در کشتی سخت است و فقط یکی مثل منصورخان برزگر پیدا می شود که ماندگار می شود و امثال محمد بنا به گرد پای او هم نمی رسند.



باید از مریخ مدال بیاورم!

روزگاری بود که عده ای در ایران خواب مدال کشتی فرنگی را هم نمی دیدند اما حالا همان ها می گویند محمد بنا کاری نکرده است و مطمئنا اگر در المپیک هم موفق شویم آنها می گویند بنا باید برود در کره مریخ مدال بیاورد!

ما برای این مملکت چه کار کرده ایم؟

افرادی که در سالهای اخیر از نزدیک با من بوده اند و از زندگی ام خبر دارند می دانند که در این کشتی به دنبال چه می گردم.من برای خودم دنبال چیزی نیستم و چون سالها از کشورم دور بودم و فرصت خدمت نداشتم حالا می خواهم جبران کنم. بعضی ها را می بینم که می گویند این مملکت برای ما چه کار کرده است اما من می خواهم بپرسم که ما برای این مملکت چه کاری انجام داده ایم؟

دست رییسم را نمی بوسم

اینکه می گویند رابطه من با یزدانی خرم خوب نیست اصلا صحت ندارد . در مقطعی که از کشتی جدا شدم یک مقدارش بخاطر عدم شناخت کامل حاج آقا از فضای کشتی بود و یک مقدارش هم بخاطر احساسی بود خودم اما حالا شرایط فرق می کند ؛ من آدمی نیستم که به اتاق رییس بروم و دست او را ببوسم بلکه محمد بنا رفاقت و دوستی خود را با کارش به رییسش نشان می دهد.

خبرنگاران از دستم ناراحت می شوند

بعضی وقتها خبرنگاران از دست من ناراحت می شوند و می گویند محمد بنا در دسترس نیست و جواب تلفن نمی دهد اما این مسئله به ذات من برمی گردد که دوست دارم بجای حرف زدن در روزنامه ها در میدان عمل حرف بزنم؛ حرف من کار من است.

برخی از رسانه ها هم متاسفانه حرف هایم را وارونه منعکس می کنند که این مسئله نیز دلیلی است تا زیاد صحبت نکنم.

حمایت از مهماندوست

رضا مهماندوست جدا از آنکه رفیق من است یک چهره ارزشمند در ورزش ایران محسوب می شود لذا وظیفه ام بود که برای بازگشت وی به تیم ملی تکواندو با آقایان پولادگر و ذوالقدر صحبت کنم. رضا نباید احساسی تصمیم می گرفت و امیدوارم فضایی درست شود که او به تیم برگردد.